دست های آلوده
دست های آلوده
شیر را با انگشتان ظریفش باز کرد. سرش را زیر آب گرفت. نفسش را حبس کرده
بود. موهای پریشانشبه هم می چسبیدند و روی سرش آرام می گرفتند. مثل این
بود که رام می شوند.صدای شر شر آب تویسرش می پیچید.
غول سیاه دغدغه هایش کوچک و کوچک تر می شد.همراه با قطرات آب سرازیر از
سر و صورتشِ،تشویش در کاسه ی رو شویی سقوط می کرد.
جایی خوانده بود شستن دست ها سبب آرامش روانی می شود. حتی برای افراد
جنایتکار.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۰ ساعت 13:20 توسط آرش مکوندی
|